اول یک مثال ساده از رابط کاربری ببینیم!
فرض کنید که به یک رستوارن ایتالیایی خیلی شیک رفتید و بعد از دیدن منو یک پیتزا سفارش میدهید. بعد از کمی انتظار (که خیلی دردآور است!) غذای شما را میآورند. اولین چیزی که از این غذا میبینید چیست؟ قطعا ظاهر و بوی آن است: اینکه مواد پیتزا چقدر است و با چه ظرافتی روی خمیر قرار گرفته، پنیرش زیر مواد است یا روی آن، اصلا ضخامت خمیرش چقدر است و چه بویی میدهد.
آیا با دیدن این موارد در پیتزا میتوانید طرز تهیه آن را هم ببینید؟ اینکه این مواد از کجا اری شدهاند، چطور به رستوران آورده شدهاند و کلا برای قرار گرفتن روی پیتزا، چه فرایندهایی را پشت سر گذاشتهاند؟ طبیعتا نه! حالا این چطور میتواند به رابط کاربری ربط داشته باشد؟ ربطش خیلی واضح است! چیزی که شما از پیتزا دیدید در حقیت رابط کاربری بوده است! یعنی شما ظاهر و امکانات پیتزا را دیدید بدون اینکه از کارهای پشت پرده و آشپزخانهای اطلاعاتی داشته باشید! رابط کاربری در وبسایت هم دقیقا همین شکلی است!
رابط کاربری (UI) چیست؟
هدف من از آوردن مثال بالا این بود که کمی مفهوم رابط کاربری در ذهن شما دوست عزیز سادهتر شود. اگر این اتفاق افتاده باشد (امیدوارم) وقتش رسیده که یک قدم رو به جلو برداشته و رابط کاربری را در یک سطح تخصصیتر و علمیتر بررسی کنیم.
شما با هر وسیله دیجیتالی که کار میکنید، با هر نرمافزاری که سر و کار دارید یا وارد هر وبسایتی که میشوید با محیطی خاص روبرو میشوید و کارتان را در این محیط انجام میدهید. مثلا زمانی که صفحه کامپیوتر خودتان را روشن میکنید روی آی کامپیوتر کلیک میکنید و وارد درایوهای سیستم میشوید و الی آخر. در علم دیجیتال و کامپیوتر، به این محیط “رابط کاربری” میگوییم.
حالا چرا رابط؟ چون اگر دقت کرده باشید این ویژگی رابطهای بین شما و سیستم شما برقرار میکند بدون اینکه شما از جزئیات این رابطه اطلاع داشته باشید. مثلا زمانی که شما روی علامت کامپیوتر کلیک میکنید یک سری کد به هسته کامپیوتر شما ارسال شده و دستور داده میشود که این بخش باز شود. اما آیا شما این کدها را میبینید؟ یا مستقیما خودتان کد مینویسید؟ نه!
پس خیلی خلاصه و مختصر مفهوم رابط کاربری را مرور کنیم تا بتوانیم وارد جزئیات آن بشویم: رابط کاربری در حقیقت همان محیطی است که شما در آن بدون نیاز به کدنویسی دستور خودتان را صادر میکنید! الان دیگر تقریبا تمام رابطهای کاربری در همه نرمافزارها و وبسایتها کاملا گرافیکی (تصویری) شده است چون هر چه باشد درک و کار کردن با تصاویر خیلی راحت و جذاب است.
به تعبیری دیگر:
در واقع طراحی UI روی تجربه بصری کاربر متمرکز است و مشخص میکند که یک کاربر چگونه از طریق یک رابط با اپلیکیشن، بازی نرمافزاری یا سایت شما ارتباط برقرار میکند. یا چگونه از طریق تاچ پوینتهای بصری (کلیک بر روی یک دکمه یا کشیدن عکس) از نقطهای به نقطه دیگر میرود.
برای آنکه یک محصول یا سایت به دل مخاطب بنشیند علاوه بر اینکه باید کار با آن راحت باشد، باید طراحی زیبایی هم داشته باشد.
تفاوت UI و UX؟
همه ما میدانیم که UI و UX با هم تفاوت دارند، اما خب خیلیها این دو مفهوم را بهاشتباه بهجای هم به کار میبرند. پس بگذارید یکبار دیگر تعریف کوتاهی از هر کدام داشته باشیم.
UI یا رابط کاربری به مجموعه ظاهری صفحات، تصاویر و المانهای بصری – مثل دکمهها و آیها و … گفته میشود که کاربر برای تعامل با یک دستگاه یا برنامه از آنها استفاده میکند.
منظور از UX یا تجربه کاربری هم آن تجربه و حسی است که کاربر در هنگام تعامل با بخشهای مختلف از محصولات و سرویسهای یک شرکت (قبل از استفاده، هنگام استفاده و بعد از آن) دارد.
درست است که UI جزئی از UX محسوب میشود ولی اگر دقت کنید میبینید که تجربه کاربری یا UX از دل پیشرفتهای UI بیرون آمده است؛ چون که باید جایی برای تعامل کاربران وجود داشته باشد تا بتوانند تجربه کنند و تجربه آنها چه مثبت، چه منفی و چه خنثی باعث تغییر احساس کاربر شود.
در واقع این دو مفهوم از هم جدا نیستند و از هر کدام که صحبت شود، پای دیگری هم وسط میآید.
همان شکل و شمایل ظاهری و نقاط تعامل و آیها و دکمهها که در قالب UI دارد ارائه میشود، قسمتی از تجربههای کاربری کاربران را رقم میزند. یک UI خوب تبدیل میشود به یک تجربه عالی!
حالا همین تجربههای خوب و بد میشود زمینهساز بهتر شدن رابطهای کاربری!
میبینید؟ این دو مثل قضیه مرغ و تخم مرغ میمانند که هرکدام دیگری را به وجود آورده و آخر هم بر سر مهمتر بودن آن یکی بحث است. اما بالاخره UI از یکجایی متولد شد و آنقدر اهمیت پیدا کرد که به یک تخصص مهم و پولساز تبدیل شد.
اما خب چون اول طرح و نقشه کار ریخته میشود و بعد با توجه به همان نقشه، نمای ظاهری ساخته میشود، UI را بخشی از UX میدانند. (برای درک بیشتر مقاله تفاوت UI و UX را بخوانید)
بااینحال، برای اینکه بفهمیم UI چگونه به تکامل رسید، بهتر است که کمی بیشتر در مورد تاریخچه آن بخوانیم و اصلاٌ بدانیم که از کجا سرو کلهاش پیدا شد.
آیا رابط کاربری از اول همین بوده است؟ (تاریخچه رابط کاربری)
چیزی که من و شما امروز به عنوان رابط کاربری در وبسایتها و نرمازارها و تلفنهای هوشمندمان میبینیم با حالت اولیه رابط کاربری زمین تا آسمان فرق دارد! در این قسمت تحول و تکامل رابط کاربری را برای شما توضیح میدهم تا ببینید که چقدر سریع پیشرفت کردهایم:
دوره اول: رابط کاربری دستهای
اگر به شما بگویم که زمانی کامپیوترها صفحه نمایش نداشتند باورتان میشد؟ بله واقعا اینطور بوده است. تنها چیزی که شما به عنوان کامپیوتر میدیدید صفحهای به شکل صفحه کلید بود که با استفاده از آن شما دستوری را به صورت دستی وارد سیستم میکردید و “کامپیوتر” هم خروجی خودش را روی کاغذ برایتان پرینت میکرد!
در این نوع از سیستم تنها رابط کاربری که شما با آن سر و کار دارید همان صفحه کلید دستور و شکل ظاهری دستگاه است که راستش را بخواهید چنگی به دل نمیزند!
دوره دوم: رابط کاربری خط فرمان
با به وجود آمدن این نوع رابط کاربری است که دنیای دیجیتال یک قدم به شکل امروزی خودش نزدیک شد. این نوع از رابط کاربری یک صفحه نمایش برای شما نشان میدهد و از شما میخواهد که دستورتان را بصورت کد وارد کنید. اگر به کدنویسی مسلط بوده و دستور درستی را وارد میکردید دستور شما توسط سیستم انجام شده و نتیجه آن هم از طریق همان صفحه نمایش به شما نشان داده میشد.
رابط کاربری خط فرمان حتی امروز هم در سیستمهای مدرن وجود دارد و برنامهنویسان خیلی از آن استفاده میکنند. اگر میخواهید از این نوع رابط کاربری استفاده کنید خیلی راحت میتوانید گزینه استارت ویندوز را باز کرده و عبارت “command” را آنجا تایپ کنید و روی آی آن کلیک کنید.
دوره سوم: رابط کاربری گرافیکی
قطعا همه شما با این نوع از رابط کاربری آشنا هستید. اصلا همین که الان با کامپیوتر یا موبایل دارید این مطلب را میخوانید در حقیقت در محیط رابط کاربری گرافیکی هستید. در این نوع رابط کاربری، همه دستورات با استفاده از شکل برای شما نشان داده میشوند و هیچ نیازی نیست که شما برای اجرای یک دستور کدنویسی بکنید.
مثال رستوران در اول مقاله یادتان است؟ که شما پیتزا را دیدید ولی هیچ اطلاعاتی از کارهای پشت پرده نداشتید. در اینجا هم قضیه همان است: شما پیتزا را که وبسایت است جلوی خودتان میبینید و فقط با چند کلیک در صفحات مختلف آن میگردید و کارهای مختلفی انجام میدهید اما هیچ چیزی در مورد ارسال و انجام شدن کدهای دستوری نمیبینید!
طراحی UI مهمتر از همیشه
شاید چندسال قبل تجربه و رابط کاربری اینقدر مهم نبود و به آن توجه نمیشد. چرا که تعداد سایتها و اپلیکشنها کمتر بود و کسبوکارها از UI و UX در حد کار راهاندازی استفاده میکردند. مردم مجبور بودند از همان تک و توک سایتی که وجود دارد استفاده کنند، حتی اگر ظاهر خوبی نداشت یا رنگ و لعابش چنگی به دل نمیزد.
اما این روزها دیگر داستان فرق میکند. در هر کسبوکاری چندین رقیب وجود دارد و همه میخواهند مخاطب و مشتری را جذب بیزینس خود کنند. کاربر هم کلی انتخاب پیش رویش دارد، پس اگر سایت زشت، سخت و یا نامناسبی داشته باشید، خیلی راحت آن مخاطب را از دست دادهاید.
اینجاست که رقابت در بین کسبوکارهای آنلاین باعث میشود که سایتها و اپلیکیشنها هر روز جذابتر و کاربردیتر شوند تا بتوانند مخاطب بیشتری جذب کنند.
خب با این حساب چه کسی میتواند کسب و کارهای اینترنتی را به این هدف مهم برساند؟
بله، یک کارشناس UI کاربلد! کسی که این روزها سایتها به شدت به آنها نیاز دارند تا سهم بازار خود را حفظ کنند. کسی که میداند سایت را چگونه بچیند و سازماندهی کند که هم کار با آن راحت باشد و هم خوش فرم و دلبر باشد.ui چیست
تمرکز روزافزون در ایجاد یک تجربه کاربری بهینه باعث شده است تا برخی از افراد بهعنوان متخصصان UI و UX، مشاغل مهمی را در شرکتها داشته باشند و باید بگوییم با این حجم از گسترش فضاهای اینترنتی، متخصصان UI و UX یک مهره کلیدی در شرکتها خواهند بود.
کار طراح رابط کاربری چیست؟
طراحی سایت و اپلیکیشن سه قدم دارد:
UX همان نقشه کار ماست و ساختار و چیدمان سایت در این قسمت مشخص میشود. طراح UX درست مانند نقشهکش یک ساختمان است که تعیین میکند، اسکلت ساختمان، اتاقها، درها، پنجرهها و …کجا قرار بگیرد که کاربردی و راحت باشد. کار طراح UX هم در سایت این است که صفحات، دکمهها و مسیرهایی که لازم است را تعیین کند.
مرحله بعد نوبت طراحی UI یا همان طرح گرافیکی است که کاربر میبیند و با آن تعامل میکند. حالا طراح UI مانند یک معمار این طرح اولیه را میسازد و یک سایت عالی با شکل و شمایلی شسته رفته و کامل شده تحویل میدهد. یعنی معمار ما در سایت، رنگ درها و پنجرهها و اندازه و فاصلهها را در این مرحله تعیین میکند تا ساختمان قشنگتر شود.
برخلاف طراح UX که روی احساس کاربر از محصول تمرکز میکند، UI بهطور خاص روی چیدمان و ظاهر محصول نهایی کار میکند و اطمینان حاصل می کند مسیری را که یک طراح UX بطور بصری برقرار کرده است، حالا کامل و با ظاهری زیبا بسازد.
به عنوان مثال، یک طراح UI میتواند تصمیم بگیرد که مهمترین محتوا را در بالای صفحه قرار دهد، یا با اضافهکردن یکسری المانها، بصری ترین حس را برای یک نمودار ایجاد کند. طراحان UI همچنین وظیفه دارند یک طراحی منسجم در کل محصول داشته باشند. از چیدن المانها و گزینههای کشویی گرفته تا رنگها و فونتها و فاصلهها باید با طرح کلی، همخوانی داشته باشد.
به عنوان یک طراح UI، چه چیزهایی باید بلد باشید؟
همینجا بگویم که شما لازم نیست با یک استعداد ذاتی طراحی به دنیا آمده باشید تا بتوانید UI کار خوبی باشید. متخصصان حرفهای این شغل شاید قبل از یادگیری چیزی بلد نبودند و حرفی برای گفتن نداشتند. طراحی یادگرفتنی است و با تمرین و تکرار به دست میآید.
اما یک طراح UI چه مهارتهایی لازم دارد؟
درست است که کار طراح رابط کاربری با طراح گرافیک فرق میکند اما او هم با زیبایی شناسی و حل مسئله سر و کار دارد پس در ابتدایی ترین حالت باید با چند مفهوم ساده مثل، علم رنگها، فونت، کانتراست، و دنیای طراحی آشنایی داشته باشد.
و طراحی نهایی مستلزم آشنایی به یکی از ابزارهای طراحی گرافیک مثل فتوشاپ، illustrator یا یکی از نرمافزارهای اختصاصی طراحی UI و UX است. در بخش بعد چند تا از معروفترین نرمافزارهای این حوزه را معرفی خواهیم کرد.
از آنجایی کار طراحی UI برای نرمافزارها و سایتها انجام میشود، پای کدنویسی هم به میدان باز میشود؛ البته نه در حد یک برنامهنویس! درست است که طراحی رابط کاربری مرحلهای جدا در طراحی سایت و اپلیکیشن محسوب میشود، اما یک طراح حرفهای UI باید کمی درباره UX و کمی هم از برنامهنویسی بداند.
در ایجاد رابط کاربری چه اصولی را بهتر است رعایت کنیم؟
اینکه شما چه نوع رابط کاربری و چه نوع ظاهری برای وبسایت خودتان انتخاب کنید به نوع وبسایت و کاربران شما بستگی دارد. یعنی چه؟ منظورم این است که کاربران همه وبسایتها یکی نیستند و اگر میخواهید به عنوان شخصی که یک وبسایت دارید موفق شوید حتما باید نیازها و اهداف کاربرانتان را بدانید.
مثلا شما این دو وبسایت را در نظر بگیرید: وبسایت اول برای یک وکیل است که مطالب حقوقی روی وبسایتش قرار داده و نوبت دهی را از آنجا انجام میدهد. وبسایت دوم هم یک وبسایت سفارش غذای آنلاین است. به نظر شما ظاهر این دو وبسایت (یا رابط کاربری آنها) باید یکی باشد؟ قطعا نه. اما این به این معنی نیست که همیشه شما باید از صفر شروع کنید چراکه رابط کاربری یک سری اصول دارد که اگر آنها را رعایت بکنید احتمال زیبایی و موفقیت وبسایتتان بیشتر خواهد شد. این اصول را در ادامه همین مطلب برای شما آماده کردهام:
سعی کنید ساده باشید!
موفقترین رابط کاربری رابطی است که اصلا خودش را به چشم کاربر نمیآورد! حالا چه نوع رابطی میتواند ساده باشد؟ خیلی کلی بخواهم بگویم اگر از عناصر غیرضروری مثل تصاویر و پیامهای نافهموم استفاده نکنید و همچنین زبان محتوا و راهنمای وبسایتتان مشخص و ساده باشد میتوانید بگویید که یک رابط کاربری ساده دارید. اصلا اینطور بگویم که اگر کاربری برای اولین بار وارد وبسایت شما شد باید خیلی راحت بتواند محتوای مورد نظرش را پیدا کرده و بین صفحات شما بگردد.
صفحهتان را هدفمند بچینید!
در طراحی رابط کاربری یک صفحه شما فضایی محدود دارید و بخش بزرگی از زیبایی و جذابیت وبسایت شما بستگی به این دارد که شما چطور از این فضا استفاده میکنید. مثلا شما باید در چیدمان بخشهای مختلف سایت (چه از بالا به پایین و چه از راست به چپ) اولویتشان را در نظر داشته باشید تا کاربری که در وبسایت شما دنبال اطلاعات است خیلی راحت به هدفش برسد.
قدرت رنگ و فونت را دست کم نگیرید!
جذابترین بخش رابط کاربری گرافیکی، رنگ و لعاب آن است! شما اگر بتوانید از رنگها و فونتهای مختلف به طرز درستی استفاده کنید قطعا جذابیت سایتتان را تا چندین برابر افزایش خواهید داد. همچنین این موارد میتوانند به شما کمک کنند که توجه کاربران را به سمت خاصی بکشانید و حتی آنها را بیشتر در سایتتان نگه دارید.
بهترین نرمافزارهای طراحی رابط کاربری (UI)
خب از قدیم گفتهاند «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست»، پس بهتر است نگاهی هم بیندازیم به مرحله عملی کار و ببینیم طراحان خوش ذوق UI از چه نرمافزارهایی برای کارشان استفاده میکنند.
البته باید بگوییم که تا دلتان بخواهد نرمافزار طراحی UI و UX به بازار عرضه شده ولی ما به چندتا از بهترینهای آن بسنده میکنیم که بیشتر از بقیه در ایران معروف و مشهور هستند و کار با آنها راحتتر است.
۱.
ادوبی ایکس دی (Adobe XD)
نرمافزار Adobe XD در سال ۲۰۱۶ عرضه شد. بعد از عرضه آزمایشی، این نرمافزار به سرعت به گزینه اول همه طراحان رابط کاربری تبدیل شد. دلیل آن هم ساده است، شرکت ادوبی نهایت آسانی، دقت و کارایی را مثل ابزارهای مشهورش در این نرمافزار هم پیاده کرده است.
با این نرمافزار میتوانید یک نسخه اولیه (Prototype) یا موکاپ از طرح آماده کنید و به اشتراک بگذارید. حتی میتوانید انیمیشنها، مراحل استفاده از اپلیکیشن یا وبسایت، مسیرهای مختلف و … را داخل طرح تنظیم کنید. بعد هم میتوانید طرح را به صورت زنده در موبایل خود تست کنید.
این طرح به راحتی توسط برنامهنویسها و دولوپرها قابل استفاده است.
اگر قبلاٌ با فتوشاپ یا ایلستریتور کار کرده باشید، کار با آن زیاد سخت نخواهد بود. بسیاری از ابزارها عملکردی مشابه فتوشاپ دارند و با کمی وقت گذاشتن یاد میگیرید که چطور از آنها استفاده کنید.
نرمافزار Adobe XD برای هر دو نوع سیستم عامل ویندوز و آی او اس قابل استفاده است.
۲.
اسکچ (Sketch)
طراحی رابط کاربری SKETCH قبل از این که ادوبی ایکس دی وارد بازار شود، اسکچ یکهتاز طراحی UI بود. یک ایراد اساسی اسکچ قابل نصب نبودن آن روی ویندوز بود. فقط کاربران مک (iOS) میتوانند از این نرمافزار استفاده کنند.
اسکچ از نظر امکانات و عملکرد کامل است. مهمترین نقطه قوت اسکچ افزونههای کاربردی آن است که کار را آسان میکنند و خیلی از کارهای تکراری و سخت را به راحتی چند کلیک انجام میدهند.
کم و کاستیهای این نرمافزار نسبت به ادوبی ایکس دی با پلاگینهایش حل شده است. تقریباً هر ویژگی یا امکاناتی که نرمافزار ادوبی اکس دی دارد و اسکچ ندارد، پلاگینی برای آن ساخته شده است.
۳.
فیگمافیگما
فیگمافیگما هم یکی از آن کاردرستهای طراحی رابط کاربری است که برخلاف دو نرمافزار قبلی اغلب به صورت آنلاین و تحت وب استفاده میشود، البته که میتوانید نسخه آفلاین آن را هم نصب و استفاده کنید.
ویژگی خاصی که این برنامه را از بقیه متمایز میکند این است که چند طراح همزمان میتوانند با هم تعامل داشته باشند و روی یک طرح کار کنند.
۴.
اکشر (Axure RP)
نرمافزار Axure یک ابزار چندکاره برای ساخت و طراحی wireframe، نمونههای اولیه (prototyping)، انواع دیاگرام، نقشه سفر مشتری و مهمتر از همه رابط کاربری وبسایتها و اپلیکیشنها است.
این نرم افزار طراحی رابط کاربری با سایر ابزارهای معروف مثل ادوبی اکس دی و اسکچ کاملاً سازگار است. فایلهای خروجی را میتوانید در هر کدام از این دو نرمافزار استفاده کنید.
نرمافزار اکشر برای کار تیمی روی پروژهها بهینهسازی شده است. قابلیت اتصال به پلتفرمهایی مثل اسلک کمک میکند تا راحتتر و سریعتر بتوانید هماهنگیهای لازم را روی پروژه انجام دهید.
۵.
اینویژن استودیو
اینویژن استودیو (Invision Studio) نرمافزار دیگری با قابلیتهای متنوع است که در طراحی UI هم کاربرد دارد. طراحی ریسپانسیو بدون کد نویسی، طراحی آسان اینتراکشن، تغییر سایز و ابعاد هوشمند تصاویر، پنل طراحی انیمیشن پیشرفته و جابجایی سریع بین حالت تاریک و روشن از ویژگیهای جالب این ابزار است.
۶.
نرمافزار Framer X
اپلیکیشن فریمر اکس (Framer X) تحت وب است و بدون نیاز به نصب میتوانید در هر جایی و روی هر رایانهای طراحی یو آی انجام دهید و پروژههای خود را در لحظه ویرایش کنید. بعد از عضویت یک پنل کاربری در اختیار شما قرار میگیرد که میتوانید تا ۳ پروژه را به صورت رایگان روی آن اجرا کنید.
بقیه پکیچها از ۱۴ یورو در ماه شروع میشود. البته چنین هزینهای برای یک اپلیکیشن طراحی یو آی در کنار نرمافزارهای قویتر که معرفی کردیم پرهزینه حساب میشود.
۷.
اپلیکیشن مارول (Marvel)
ماول هم فقط نسخه تحت وب دارد. ویژگی اصلی مارول سادگی و آماده بودن بسیاری از المانهای مورد نیاز است. بدون دانش فنی هم میتوانید از قالبهای آماده شده برای طراحی استفاده کنید.
یک ویژگی جالب مارول امکان اجرای تستهای مستقیم با کاربران است. یعنی خروجی پروژه را با کاربرانی که میخواهید به اشتراک میگذارید و بعد عملکرد و کارایی طرح را به صورت زنده تست میکنید.
۸.
ماکآپ پلاس (Mockplus)
ماکآپ پلاس مشابه مارول برای طراحی آسان و به کمک طرحهای آماده ساخته شده است. افزونه این اپلیکیشن قابل نصب روی اسکچ است.
۹.
Zeplin در واقع مجموعه ای از ابزارات است، که به شما اجازه می دهند تا طرح مورد نظر خود را پیاده سازی کنید. زپلین مجموعهای از ابزارهای طراحی است که به طراحان یو آی کمک میکند ایدههایشان را به راحتی اجرا کنند و برنامهنویسها هم به راحتی روی طرحها کدنویسی کنند.
نرمافزار و پلاگین زپلین به صورت یکپارچه در کنار ادوبی اکس دی، فیگما و اسکچ کمک میکند هندآف (Handoff) خوبی بسازید. هنندآف به طرحی گفته میشود که به دولوپرها میدهند تا براساس آن کدنویسی اپلیکیشن یا وبسایت انجام شود. خیلی وقتها چندین نفر باید روی این طرح نظر دهند تا به نتیجه نهایی برسند. ارسال، بازخورد گرفتن و اصلاح دوباره خودش کلی زمان میگیرد. زپلین این وسط تمام کارها را آسانتر میکند.
به علاوه، زپلین بررسی طرحها را به صورت هوشمند انجام میدهد.
۱۰.
اریگامی استودیو
اریگامی استودیو در میان ابزارهای طراحی رابط کاربری کمی متفاوت است. داستان از این قرار است که طراحان فیسبوک با توجه به ابعاد بزرگ این شبکه اجتماعی و تنوع زیادی که در صفحهها دارد، نیاز به سیستمی برای مشارکت در طراحی داشتند اما هیچکدام از ابزارهای موجود در آن زمان نیازشان را برطرف نمیکرد. به همین خاطر خودشان دست به کار شدند و Origami Studio را ساختند.
استفاده از لایهها، Patch و اینتراکشنها کمک میکند به راحتی یک ورکفلو برای اپلیکیشنها موبایل یا وب بسازید.
کدام نرم افزار طراحی UI بهتر است؟
تمام نرمافزارهای معرفی شده میتوانند برای پروژههای طراحی رابط کاربری استفاده شوند اما چند نکته را باید در نظر بگیرید، اولاً که حجم کار اهمیت زیادی دارد. وقتی قرار است چندین صفحه را به صورت گروهی طراحی کنید، باید نرمافزاری را انتخاب کنید که قابلیت کار گروهی را داشته باشد و از نظر نرمافزاری هم بتواند تمام نیازهای شما را پوشش دهد.
نکته دوم، امکان هماهنگی با تیمهای برنامهنویسی و توسعه است. معمولاً توسعهدهندهها در کار از فایلهای نهایی نرمافزارهای پرطرفدار مثل ادوبی ایکس دی یا اسکچ استفاده میکنند پس طراحان UI هم به ناچار (یا خوشبختانه!) باید از این نرمافزارها استفاده کنند.
پیشنهاد نهایی ما همان سه نرمافزار Adobe XD، Sketch و Figma است.
سخن پایانی
در این مقاله بصورت خلاصه اما مفیدی وارد بحث رابط کاربری شدیم و با مثال و تعریف فهمدیدم که رابط کاربری چیست. چیز مهمی که اینجا میخواهم برایتان بگویم بحث “تجربه کاربری” است که ممکن است برایتان آشنا باشد. متاسفانه اکثر افراد این دو را بصورت اشتباه به جای هم استفاده میکنند اما این دو تفاوت دارند. اگر به این بحث هم علاقه داشته باشید نگاهی به مقاله تجربه کاربری یا UX چیست، بیندازید.
اگر سوال یا نظری در مورد این مطلب یا مطالب دیگر بلاگ ما دارید حتما به ما هم بگویید!
منبع:
https://aigitali.com/what-is-ui/
تجربه کاربری یا UX چیست؟
فرض کنید به تازگی یک دستگاه اتو اری کردهاید و برای اولین بار است که میخواهید با آن کار کنید. این اتو دکمۀ خاموش و روشن و اهرم تنظیم حرارت ندارد. اتو را به برق متصل میکنید و بدون آنکه از میزان حرارت آن اطلاعی داشته باشید آن را روی پارچۀ ابریشمی میگذارید. چه اتفاقی میافتد؟ پارچۀ شما نابود میشود و بعد هر چقدر با خدمات پس از آنها تماس میگیرید کسی جوابتان را نمیدهد. خلاصه بگویم، شما احساس بدی نسبت به آن اُتو پیدا میکنید. به این تجربه، احساس و نگرشی که شما نسبت به اُتوی نامبرده پیدا کردهاید، تجربه کاربری (user experience) میگویند.
در ویکیپدیا تجربه کاربری یا همان UX اینگونه تعریف شده است:
“تجربهٔ کاربری (به انگلیسی: User Experienc) به اختصار UX شامل رفتارها، نگرشها و احساسات یک کاربر دربارهٔ استفاده از یک محصول، سامانه یا سرویس خاص است. تجربهٔ کاربری جنبههای کاربردی، تجربه شده، اثرگذار به صورت عاطفی، معنادار و ارزشمند تعامل انسان و رایانه و مالکیت محصول را در بر میگیرد.”
تجربه کاربری بازخورد کاربر هنگام استفاده از محصولات یا خدمات شماست؛ به عبارت دیگر، کاربر وقتی از محصول شما استفاده میکند، چه حسی دارد و چه فکری میکند.
اصطلاح تجربه کاربری را اولین بار، دان نورمن در دهه 80 استفاده کرد، ولی مفهوم آن، مدت زیادی قبل از آن هم وجود داشتهاست. قرنهاست که انسانها به دنبال بهینهسازی محیط اطراف خود برای حداکثر راحتی کاربر هستند. حتی از زمان انسانها اولیه، همه به دنبال تجربه کاربری بهتر بودهاند و گرنه تا الان این همه اختراع برای راحتی بشر به وجود نمیآمد.
بدون اغراق میتوان گفت، مهمترین اصل در ساخت تجربه کاربری خوب، فراهم آوردن بهترین راه حل، بدون هرگونه پیچیدگی یا دشواری، پیش روی کاربر است. پس از این اصل، رعایت سادگی و ظرافت در آنچه به کاربر ارائه میدهیم، از اهمیت بالایی در افزایش کیفیت تجربه کاربری برخوردار است.
البته فقط استفاده آسان از محصول ملاک نیست. محصولاتی مثل آیفون که UX فوقالعادهای دارند، نه تنها به قابلیت استفاده و کاربرد راحت آن توجه دارند، بلکه بر جنبههای دیگری مثل لذت، کارایی و سرگرمی هم تمرکز میکنند.
این روزها بازار UX در دنیای نرمافزاز و وبسایتها و بازیها حسابی داغ و پر رقیب است؛ چون همه میدانند که کاربران بیشتر وقت خود را در دنیای مجازی میگذرانند. خب قاعدتاً هرجا کاربر باشد، تجربه کاربری هم هست. البته، UX فقط به دنیای اینترنت و نرمافزاری محدود نمیشود؛ اما در دنیای دیجیتال، توجه به UX اهمیت خیلی بیشتری پیدا میکند؛ به دلیل اینکه کاربر، به سرعت میتواند یک جایگزین برای سایت و نرمافزار شما پیدا کند.
مثلاً وقتی یک خودکار می و بعداً میفهمید موقع نوشتن با آن راحت نیستید، شاید همان لحظه عوضش نکنید (البته من خودم همان لحظه عوضش میکنم، شما را نمیدانم). اما اگر یک سایت را باز کنم که ظاهری شلوغ و پلوغ داشته باشد، یا بخواهد من را به خاطر سرعت پایینش معطل کند، سریع میروم سراغ سایت بعدی!
حالا بیایید ببینیم تجربه کاربری چه ربطی به سایت دارد.
تجربه کاربری سایت چیست؟
تجربه، احساس و دیدی که کاربران بعد از بازدید وبسایت شما -یا از گاه اینترنتی- پیدا میکنند، تجربه کاربری سایت یا گاه اینترنتی شما است. اینکه کاربران به محض ورود به سایتتان آن را ببندند و پا به فرار بگذارند نشان میدهد که چه UX بدی دارید. در مقابل اگر کاربران مدت زمان زیادی را به گشت و گذار در بین صفحات مختلف سایتتان سپری کنند و هر چند وقت یک بار هم دوباره به آن سر بزنند، میتوان گفت که بهبه! چه تجربه کاربری خوبی دارید که کاربران به ماندن در سایتتان تمایل نشان میدهند و مدام به آن سر میزنند.
برای اینکه تجربه کاربری سایت یا گاه اینترنتیتان عالی باشد، لازم است به ابعاد مختلفی توجه کنید، در ادامه بیشتر این موضوع را باز میکنیم؛ اما قبل از آن خودتان چند گاه اینترنتی (مثل دیجیاستایل، مدیسه و دیجیکالا) را باز کنید و ببینید که یا جستجوی کالای مورد نظرتان در کدام یک از آنها راحتتر است. فراموش نکنید که همهچیز را، از رنگ گرفته تا دکمههای مختلف، در نظر بگیرید و اگر تا به حال اینترنتی داشتهاید فکر کنید و ببینید که از کدام یک ناراضی بودهاید و چرا؟
طراح UX دقیقاً چه میکند؟
قبل از توضیح کار طراح UX، ابتدا باید بدانیم اصلاً هدف طراحی UX چیست؟
هدف طراحی UX این است که تجربیات دلخواه، آسان، کارآمد و مناسب در همه زمینههای یک محصول ایجاد کند. از انتخاب و فرآیند گرفته تا استفاده از آن توسط کاربر.
خب، حالا یک نفر باید باشد تا همه عناصری که این تجربهها را ایجاد میکند، آنالیز کند. این فرد باید تحلیل کند که این محصول یا خدمت، در تمام مراحل، چه احساسی در کاربر ایجاد میکند؟ آیا چیزهایی که کاربر میخواسته، برایش فراهم شده یا نه؟ و اینکه چقدر استفاده از آن آسان است.
کار طراح UX از وقتی که هنوز محصولی وجود ندارد شروع میشود. اولین کار او این است که مشتریها و نیاز آنها را شناسایی کند و اگر محصولات مشابهی وجود دارد، ببیند مردم چه مشکلاتی با آنها دارند.
با ارزیابی تجربههای خوب و بد کاربران، برای هر کدام راهحلهای مختلفی را ارائه میکند که صد البته خودش نیاز به بررسیهای علمی و فنی دارد؛ در نهایت بهترین راه، با توجه به راحتی کاربر و علاقههایش انتخاب میشود. گاهی طراح باید خودش را جای کاربر بگذارد تا ببیند که رفتار و احساس کاربر در مورد محصول چه میتواند باشد. مثلاً هنگام طراحی یک سایت یا اپلیکیشن، طراح تک تک فعالیتهایی که کاربر قرار است در آن انجام دهد را در نظر میگیرد و برای هر کدام، سادهترین، زیباترین، کارآمدترین راه را ارائه میدهد که بهترین بازخورد را داشته باشد.
کمکم دارد معلوم میشود که کار طراح تجربه کاربری به این راحتیها هم نیست. این فقط یک توضیح ساده و مفهومی از این شغل پرکاربرد بود و اگرنه در عمل نیاز به مهارتهای متنوعی دارد. بهنظر، یک طراح UX باید، هم علم مدیریت داشته باشد هم بازاریابی و !! هم درباره طراحی بصری و زیباییشناسی اطلاعات داشته باشد و هم بتواند کمی پا در کفش روانشناسها بکند. اطلاعات فنی هم که دیگر که جای خود دارد. چون قرار است در همه مراحل توسعه محصول حضور داشته باشد.
نکته: برای خلق یک تجربه کاربری بی نظیر، داشتن هماهنگی چند رشتهای بین بخشهای مختلف مجموعه شما و بهرهگیری از متخصصهای کاربلد بازاریابی، گرافیک، طراحی، دادهکاوی و هر آنچه با کاربر سر و کار دارد ضروری است.
تجربه کاربری به چه درد ما میخورد؟
برای درک اهمیت تجربه کاربری بیاید نگاهی به پژوهش آقای جنرسن _که در سال 2016 انجام شده است- بیندازیم. نتایج این مطالعه نشان میدهد، 42 درصد از مراجعه کنندگان به سایت ها به دلیل پیچیدگی و دشواری دسترسی به بخشهای مختلف آن سایت، از شان منصرف شدهاند.
در این مطالعه، دلایلی از جمله دقیق نبودن جستجوی داخلی سایت، ترکیب غیرمنطقی منوها، نبودن فیلترهای مناسب جستجو و بهینه نبودن نمایش در موبایل از مهمترین مسائلی بوده است که پاسخ دهندگان با آن چالش داشته اند. حالا در نظر بگیرید با همهگیر شدن استفاده از تبلت و موبایل تا چه حد نوع طراحی شما اهمیت پیدا میکند.
بیایید با یک مثال مسئله را روشنتر کنیم:
یک وبسایت تجاری را در نظر بگیرید. اگر سایت خیلی دیر لود شود، یا خیلی پیچیده وشلوغ باشد، به شما حس خیلی بدی دست میدهد و تجربه خوبی نخواهید داشت. اصلاً شاید اسم سایت را به خاطر بسپارید که دیگر از این سایت استفاده نکنید.
در مقابل یک سایت دیگر راه تصور کنید که همان محتوا را خیلی روان و راحت، در کنار هم و در صفحه خلوت و زیبایی گذاشته است و به راحتی میتوانید به هر آنچه که لازم دارید، دسترسی داشته باشید.
این یعنی دو تجربه کاربری متفاوت و اثری که از استفاده از دو سایت مختلف که در ذهن کاربر باقی میماند. در ادامه همین ماجرا باید بگویم، این تجربهها و حسها آنقدر مهم هستند که روی تصمیم کاربر برای و استفاده مجدد از محصولات و خدمات به شدت تاثیر میگذارد.
این مثال نشان میدهد که ارزش طراحی UX نه تنها برای کاربر بسیار زیاد است، بلکه برای کسبوکار و نام تجاری شما حائز اهمیت است.
از نظر تجاری، طراحی تجربیات کاربر، کلید اصلی رضایت مشتری و ایجاد وفاداری است. اگر استفاده از یک محصول برای کاربر ساده و لذتبخش باشد، دلش میخواهد دوباره آن را استفاده کند ولی یک کاربر ناراضی شاید هیچوقت دوباره بر نگردد.
رازهای طراحی یک تجربه کاربری بینظیر برای وبسایت چیست؟
پاسخ به این سوال شاید در ابتدا آسان نباشد. چون طراحی تجربه کاربری برای هر محصول یا کسبوکار باید منحصر به فرد و با در نظر گرفتن جزئیات مربوط به آن باشد.
راز اول: شما دارید سایت را برای کاربران میسازید
منظورم این است که وقتی دارید سایت طراحی میکنید یا بخشهای مختلف آن را ویرایش میکنید، باید خودتان را جای کاربران بگذارید. با این کار تا حدودی میتوانید متوجه شوید که برای استفاده راحتتر از سایت به چه چیزهایی نیاز دارید و آنها را در طراحی UX لحاظ کنید.
یکی از مواردی که در کاربرپسند بودن سایت تاثیر زیادی دارد، طراحی ریسپانسیو یا واکنشگرای آن است. با طراحی واکنشگرا سایت شما در سیستمها مختلف، تبلت و گوشیهای موبایل منظم و درست نشان داده میشود و ظاهر آن به هم نمیریزد.
راز دوم: رابط کاربری (UI) و ویژگیهای بصری سایت
رنگها، فونتها، سایز فونتها، تصاویر، چینش بخشهای مختلف یک سایت همگی رابط کاربری سایت را تشکیل میدهند. در طراحی رابط کاربری لازم است که به سادگی، قابل فهم بودن، خستهکننده نبودن و تحملپذیری آن توجه ویژهای داشته باشید. تحملپذیری یعنی: کاهش هزینه خطاها و اشتباهات، برای مثال کاربر باید بتواند با زدن یک دکمه محصولات موجود را از ناموجود جدا کند.
رابط کاربری سایت باید طوری باشد که کاربر بتواند تعامل خوبی با سایتتان برقرار کند، در این صورت است که UI روی تجربه کاربران (UX) تاثیر میگذارد و آنها را برای بازگشت به سایت ترغیب میکند. (رابط کاربری یا UI چیست؟ را به طور دقیقتر، کاملتر و با جزئیات در این مقاله بخوانید.)
راز سوم: استفاده از کلمات مناسب
زمانی که در حال طراحی تجربه کاربر هستید، در انتخاب عنوان و محتوا برای بخشهای مختلف سایت (مانند منو، گاه، سبد و وبلاگ) باید از کلماتی استفاده کنید که مفهوم را به درستی به کاربران منتقل میکنند و باز هم باعث ایجاد تعامل کاربران با سایت شما میشوند. گاهی کمی خلاقیت به خرج دادن در انتخاب عنوانها هم بد نیست و توجه کاربران را بیشتر جلب میکند. در تصویر زیر که از سایت اسنپفود گرفته شده است، نمونهای از انتخاب کلمات را میبینید.
راز چهارم: دسترسی مناسب به سایر بخشها
برای اینکه کاربران بتوانند به راحتی از صفحهای به صفحۀ دیگر جابجا شوند، امکانات لازم باید فراهم شده باشد. مثلاً اگر کاربری در صفحۀ موبایل باشد و بخواهد بعد از آن وارد صفحۀ قاب گوشی یا لوازم جانبی موبایل شود چند راه دارد. راه اول اینکه به صفحۀ قبلی برگردد و به جای گوشی، لوازم جانبی را انتخاب کند. راه دوم اینکه کاربر میتواند از منوی کشویی موجود در بالای صفحه مستقیماً وارد بخش لوازم جانبی شود و راه سوم اینکه با جستجوی کلمۀ مدنظرش (مثلاً قاب گوشی) به نتایج دلخواهش برسد.
شما فکر میکنید کدام راه بهتر است؟ ببینید، مهمترین نکته این است که کاربر سریع و راحت بتواند وارد بخشهای دیگر شود، پس طبیعتاً راه دوم و سوم خیلی بهتر است. UX سایتتان را طوری طراحی کنید که کاربران برای جابجایی بین صفحات به زحمت نیافتند. تبلتفون یک نمونه از سایتهایی است که به نظر من UX یا تجربه کاربری بسیار خوبی دارد. همانطور که در عکس زیر میبینید، محصولات مختلف تبلتفون به خوبی جدا و دسته بندی شدهاند. مثلاً برای اینکه از صفحۀ گوشی به لوازم جانبی بروید نیازی نیست که کار خاطی بکنید؛ فقط نشانگر موس را روی منوی بالای صفحه میبرید و از زیرمنوی باز شده لوازم جانبی مورد نیازتان را انتخاب میکنید.
راز پنجم: در کنار زیبایی به سرعت سایت هم توجه کنید
در بخشهای قبلی راجع به ویژگیهای بصری و کاربردپذیر بودن UX صحبت کردیم؛ اما گاهی برخی افراد را میبینیم که سرعت سایت را فدای زیبایی آن کردهاند؛ غافل از آنکه سرعت سایت یکی دیگر از نکات مهم در طراحی تجربه کاربری موفق است و باید حتماً به آن توجه کرد. پس سعی کنید تا جایی که میتوانید از تصاویر کمحجم و کدهای بهینه شده در سایتتان استفاده کنید. برای بهینهسازی تصاویر سایتتان آن هم بدون افت کیفیت عکس، از وبسایت tinypng کمک بگیرید.
راز ششم: بعد از محصولتان با کاربر خداحافظی نکنید
اشتباهی که بسیاری از صاحبان کسب و کارها (چه آنلاین و چه واقعی) مرتکب آن میشوند این است که به محض اینکه کاربر پول پرداخت کرد و ش را انجام داد رفتارشان تغییر میکند و حتی دیده شده که به زور جواب مشتری را میدهند.
مدیران عزیز، مسئولین محترم، بهتر است بدانید که محصولات پایان کار نیست و برای اینکه مشتری بعدها باز هم به شما مراجعه کند، باید خاطره خوبی از ش داشته باشد. ارائه خدمات بد به مشتری و انجام ندادن پیگیریهای لازم باعث میشود مشتریها بدِ شما را به دیگران بگویند و یکهو به خودتان بیایید و ببینید در بین مردم به عنوان یک برند نامعتبر معروف شدهاید.
یک تجربه کاربری ایدهآل باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
در جستجوهایی که برای این مقاله داشتم به مدل جالبی از پیتر مارویل برخوردم که حدس میزنم در نظر گرفتن عناصرشش گانهی آن میتواند برای رسیدن به یک تجربه کاربری ایده آل کمک کند.
فقط به این نکته دقت کنید که در نگاه اول ممکن است این ویژگیها برای UX نباشد. ولی عمیقتر که بنگریم، میفهمیم که وجود یا عدم وجود هر یک از این موارد، UX و تجربیات کاربری را میسازد.
ویژگی اول؛ سودمند باشد
محصولی که در قالب تجربه کاربری ارائه میدهید باید دقیقاً نیاز مخاطب را رفع کند. باید بدانید اگر خلاء مورد نظر مخاطب پر نشود، در نتیجه انگیزهای برای استفاده از محصول یا خدمات شما نخواهد داشت.
ویژگی دوم؛ قابل استفاده باشد
سیستمی که محصول یا خدمت در آن ارائه میشود باید تا حد امکان برای استفاده ساده و آسان باشد. سادگی و درک راحت کاربر از محصول را باید سرمشق کار خود قرار دهید.
ویژگی سوم؛ برای کاربر مطلوب باشد
محصول یا خدمت شما باید از نظر زیباییشناختی جذاب باشد و در عین حال به آسانی قابل تفسیر باشد. طراحی را تا حد امکان مینیمال و هدفمند انجام دهید.
ویژگی چهارم؛ قابل جستجو باشد
در این قسمت کاربر باید بتواند محصول یا خدمات شما راحت پیدا کند. این یکی خیلی واضح است؛ اگر شما دنبال چیزی بگیردید ولی پیدا نکنید، از آن صرف نظر میکنید و میروید سراغ گزینههای بعدی! بنابراین اطلاعاتی که در معرض دید مخاطب قرار میدهید باید به چشم بیاید و در عین حال مرور آن ها آسان باشد. اگر کاربر مشکلی داشته باشد، باید بتواند خیلی سریع راهحل آن را در صفحه شما پیدا کند.
ویژگی پنجم؛ دسترسی پذیر باشد
دسترسیپذیری در تجربه کاربری محصول یا خدمت یعنی طراحی طوری باشد که برای همه افراد با هر توانایی قابل استفاده باشد. حتی افراد توانیاب که اختلال شنوایی، بینایی، حرکتی یا اختلال در یادگیری دارند. به شخصه توجه به این مورد را کمتر دیدهام، شاید به این دلیل است که شرکتها فکر میکنند که با این کار منابع مالی خود را هدر میدهند چون افراد ناتوان بخش کوچکی از جامعه هستند. اما به هر حال آنها هم بخشی از مخاطبان شما هستند و با در نظر گرفتن این موضوع هم به نوعی مسئولیت اجتماعی خود را ادا کردهاید. و مهمتر از همه اینکه وقتی در طراحی خود، افراد با توانایی کمتر را هم در نظر میگیرید، برای افراد دیگر هم استفادهاش آسانتر میشود.
ویژگی ششم؛ قابل اعتماد باشد
رندال تری میگوید: «اگر یکبار مرا گول بزنی، شرم بر تو. اگر برای بار دوم مرا گول بزنی، شرم بر من».
این جمله دقیقاً مفهوم قابل اعتماد بودن را برایتان روشن میکند. اگر کاربر بار اولی که از محصول یا خدمات شما استفاده کرد، به شما بی اعتماد شد، شانس دوباره به شما نمیدهد که باز تجربه بدی که داشته تکرار شود. چون برای مشتری گزینههایی زیادی وجود دارد که جایگزین شما کند.
پس توجه به این مورد هم تا حد زیادی مهم است. هر مخاطبی انتظار دارد در مواجهه با محصول یا خدمات شما تجربهای قابل اطمینان و سرشار از اعتماد را درک کند و خلاصه اینکه در طراحی تجربه کاربری باید بتوانیم اعتماد کاربر را برای استفادههای بعدی از محصولمان جلب کنیم.
طراحی تجربه را از کجا شروع کنیم؟
طراحی تجربه کاربری برای هر محصول یا خدمت داستان منحصر به فرد خود را دارد. تا حدی که گاهی ممکن است دو محصول مشابه با توجه به نوع مخاطبشان طراحی تجربه کاربری متفاوتی را داشته باشند. با وجود تمام این تفاوتها، میتوان چهار مرحله مشترک زیر را در طراحی تجربه کاربری برای تمامی محصولات یا خدمات در نظر گرفت.
1. پژوهش
متیو ویکمن (Matthew Wakeman) در کتاب تکنیکهای عملی تحقیقات UX برای طراحی محصول بهتر، میگوید:
اگر من فقط یکساعت برای حل یک مشکل زمان داشته باشم، دوسوم از آن را اختصاص میدهم به فهمیدن و توضیح اینکه دقیقاً مشکل چیست.
با توجه به این جمله، مهمترین کار این است که شما نیاز دارید بفهمید، که چه چیزی را باید حل کنید؟ چه چیزی را باید بهتر کنید؟ کاربر با چه چیزهایی، اثر بهتری از محصول شما در ذهنش میماند؟
خب پس دو موضوع را در این قسمت در نظر بگیرید:
تحقیق راجع به کاربران کلید حل مشکل است
باید بدانید مشتریان شما چه کسانی هستند؟ چه علایقی دارند؟ نیازهایشان چیست؟ چالشهایی که با محصول شما دارند چیست؟
برای این کار میتوانید نظرسنجی کنید یا اگر بخش ارتباط با مشتری دارید، از آنها کمک بگیرید. این گروه همیشه پای درد و دل مشتریها نشسته اند و اطلاعات زیادی دارند. اصلاً چرا راه دور برویم؛ کامنتهایی که افراد در شبکههای اجتماعی شما میگذارند را که حتما دیدهاید. همین کامنتها پر هستند از تجربههایی که کاربران بیان میکنند. مطمئن باشید، ایدههای زیادی از دل آنها بیرون میآید.
مثلاً یکی میگوید، چرا پست محصولات شما قیمت ندارد؟ این یعنی کاربر از اینکه هی بیاید و قیمت بپرسد حس خوبی ندارد. یا شاید اصلاً حس کند، قیمتها خیلی بالا هستند که اعلام نشدهاند (اعتمادش کمرنگ میشود). اینها میشود تجربههای بد کاربری. خلاصه که شما چندین راه مختلف پیش پایتان است تا بتوانید خواستهها، نیازها و رفتار مخاطب خود را بفهمید.
توجه به اهداف و چشمانداز کسبوکار فراموش نشود
یکی دیگر از نکات این است که اهداف کسبوکار و چشم اندازهایش را به دقت کنکاش میکنیم تا بهتر بدانیم مخاطب یا مشتری قرار است چه تصویر یا تجربهای از برند را به دست بیاورد. این مرحله از طراحی تجربه کاربری شباهت زیاد به پروژههای تحقیقات بازاریابی دارد و بیشتر برای محصولات جدید استفاده میشود.
2. تحلیل اطلاعات
در این مرحله ما با تمرکز بیشتری روی مخاطب هدف، تلاش میکنیم، دادههایی را که از طریق پژوهشهای قبلی به دست آوردیم، تحلیل کنیم. تحلیل این اطلاعات، به ما کمک میکند که رفتار کاربر و چالشهای پیش روی او را در مواجهه با محصولات یا خدمات خودمان را بفهمیم و به قول معروف، پرسونای کاملی از مخاطب ایجاد کنیم.
خب در نهایت از چالشها و نیازهای مخاطب، به ضعفهایی از محصول که تجربه خوبی برای مخاطب ایجاد نمیکند، میرسیم.
3- طراحی کانسپت (مفهوم اولیه)
خب حالا پس از اینکه اطلاعات خوبی را به دست آوردیم، دست به خلق و طراحی ایدههای جدیدی میزنیم. البته ایدههایمان باید، هم منطبق با رفتار و علایق مخاطبها و هم اهداف و چشم اندازهای سازمان ما باشد. این فرآیند تا آنجا که بتوانیم به سادهترین و بهترین طراحی و راه حل برسیم ادامه پیدا میکند.
این مرحله شبیه نقشه یک ساختمان است که تمام کاری که باید انجام شود، در آن مشخص است و منتظر اسکلت بندی و نمای ظاهری (UI) است.
4. طراحی نهایی
پس از اینکه نسخه مفهومی یا همان پروتوتایپ ما تکمیل شد، آن را برای تبدیل شدن به یک سرویس جدید به دست طراحان میسپاریم. اگر فرض کنیم محصول ما قرار است یک صفحه وب باشد، در این مرحله گرافیست باید تصمیمی که ما در مورد تجربه کاربری خودمان گرفتهایم را با استفاده از رنگ، تصویر و پرداخت جزئیات، به آن چیزی که مد نظر است، تبدیل کند. پس از اتمام طراحی اولیه، بسته را تقدیم بخش کدنویسی میکنیم تا فرآیند استقرار طرح را انجام دهند.
ایجاد یک تجربه کاربری خوب با یک مثال
دیجیکالا هم از سایتهای داخلی است که در تمام قسمتهای سایتش، طراحی UX خوبی دارد. از رنگ و طبقهبندی و ترتیب پیشنهاداتش گرفته تا اطلاعات کاملی که در اختیار مخاطب قرار میدهد، برای تجربه و تاثیر بر کاربر فکر و برنامهریزی شده است. هر چند گاهی انتظار طولانی در تحویل دادن کالاهایش آدم را زجرکش میکند، ولی خوبیهایش هم را باید بگوییم.یکی از چیزهایی که در دیجیکالا در تجربه کاربری موثر است، جستجوی آسان محصولات است. دستهبندی و زیردستههای کالاها در صفحه اصلی باعث میشود که کاربر مستقیم و سریع، نیاز خود را پیدا کند.
از اینجا به بعد با طراحی تجربه کاربری چه کنیم؟
حتماً تا الان متوجه شدهاید که تجربه کاربری چیست؟ چطور باید آن را طراحی کرد؟ اینکه از اینجا به بعد با تجربه کاربری را باید چه کار کنید بر میگردد به جایگاه شما! آیا شما صاحب کسب و کار هستید و میخواهید برای کاربرتان تجربه کاربری خارق العادهای فراهم کنید!؟ آیا مخاطب یک محصول یا خدمت هستید و میخواهید تجربهی سروکار داشتنتان با آن را نقد کنید!؟ یا اینکه قصد دارید متخصص طراحی تجربه کاربری باشید!
پس با سرنخهای خوبی که با خواندن این مقاله برای کاربرد تجربه کاربری به دست آوردید، دست به کار شوید! چون همانطور که گفتیم، یک به دست آوردن یا ایجاد تجربه کاربری خوب نیازمند شناخت انحصاری یک محصول و مخاطبهای آن است در نتیجه علاوه بر مطالعه تئوری، تمرین و تجربه جدی میطلبد!
تفاوت تجربه کاربری با رابط کاربری چیست؟
اگر تا اینجا با مفهوم تجربه کاربری آشنا شدهاید، ممکن است این سؤال برایتان پیش بیاید که تجربه کاربری چه تفاوتی با رابط کاربری دارد!؟
واقعیت این است که وقتی بحث تجربه کاربری میشود، UI هم ناخودآگاه وارد ماجرا میشود؛ چون UI و UX هم در تعریف و هم در اجرا همپوشانیهای زیادی با یکدیگر دارند اما خب در عین حال نمیتوان این دو را یک مقوله مشترک در نظر گرفت.
تجربه کاربری تعامل و تجربه کاربر با آن چیزی است که ما با طراحی فضای بصری به عنوان رابط کاربری پیش روی او گذاشتهایم. این یعنی UX و UI به شدت به هم وابسته هستند و شاید بخش زیادی از تجربه کاربری مربوط به کار کردن با رابط کاربری طراحی شده برای محصول یا خدمت شما باشد.
برای مثال، شلوغ بودن منوهای سایت مشکل طراحی رابط کاربری است ولی باعث ایجاد یک تجربه کاربری ناخوشایند برای کاربر میشود. پس موقع طراحی UI باید حسابی حواستان به UX ها هم باشد. اصلاً خودتان را بگذارید جای مشتری و ببینید اگر جای او بودید چه فکر و احساسی نسبت به محصول خود، طراحی و فرآیند کارش داشتید.
برخی از اهالی فن، نقل قول جالبی به کار می برند:
«رابط کاربری (UI) بدون بهرهگیری از تجربه کاربری (UX) مانند این است که یک نقاش بدون اینکه در ذهن خود طرحی داشته باشد، رنگ را روی بوم بپاشد. از سوی دیگر، طراحی تجربه کاربری بدون توجه به رابط کاربری مانند استفاده از قاب یک اثر هنریست، بدون آنکه طرح مناسبی را بتوان در آن جای داد.»
بنابراین، بهترین تجربه استفاده از خدمات یا محصول زمانی حاصل میشود که یک رابط کاربری جذاب با ملاحظات مربوط به تجربه کاربری پیش روی مخاطب قرار بگیرد. (تفاوت UX و UI را به طور دقیقتر، کاملتر و با جزئیات در این مقاله بخوانید.)
اگر سوال یا نظری در مورد این مطلب یا مطالب دیگر بلاگ ما دارید حتما به ما هم بگویید!
منبع:
https://aigitali.com/what-is-ux/
منظور از روانشناسی رنگ ها چیست؟
رنگ ها روی احساسات ما انسانها تأثیر مستقیم دارند. چشم ما بعد از مشاهده رنگ ها، با ناحیهای در مغز به نام “هیپوتالاموس” ارتباط برقرار میکند. این بخش از مغز سیگنالهایی را به غدههای “هیپوفیز” و بعد از آن “تیروئید” ارسال میکنند. در نهایت ارسال این سیگنالها، باعث ترشح هورمونهایی میشود، که روی احساسات ما تأثیر میگذارند. بنابراین، هر رنگ میتواند یک حس خاص را در ما ایجاد کند.
روانشناسی رنگ ها علمی است که چگونگی تأثیر رنگ ها روی رفتار انسان را بررسی میکند. روانشناسی رنگها در کسب و کارهای مختلفی از جمله آشپزی، معماری، باغبانی و مخصوصا در صنعت بسته بندی استفاده میشود. در این مقاله میخواهیم نقش روانشناسی رنگها در طراحی سایت را بررسی کنیم.
در مقالۀ دیگری با عنوان «با روانشناسی مشتری به قلب و ذهن او نفود کنید» دربارۀ تاثیر روانشناسی مشتری در افزایش صحبت کردهایم که آن هم مقالۀ جذاب و مفیدی برای شماست.
منظور از روانشناسی رنگ در طراحی سایت، استفاده از رنگهای مناسب در قسمتهای مختلف، ترکیب رنگ صحیح، انتخاب درست غلظت رنگ و… در سایت؛ بطوری که بتوان علاوه بر افزایش حس رضایت در مخاطب، کلیک، و نرخ تبدیل را هم بالا برد.
روانشناسی رنگها در طراحی سایت چه اهمیتی دارد؟
به تازگی یک تحقیق در سایتهای خارجی برای بررسی ارزش رنگ ها انجام شده، طبق این تحقیق؛ فقط تغییر و تصحیح استفاده از رنگ ها در یک سایت توانست تا 24 درصد نرخ تبدیل را افزایش دهد. به قول جرمی اسمیت (مشاور نرخ تبدیل): «از رنگ های مناسب استفاده کنید تا برنده شوید!»
شاید برای شما هم جالب باشد که گاههای اینترنتی بزرگی مثل آمازون و دیجی کالا، دائما در حال بهینه سازی نحوه استفاده از رنگ ها در سایت، برای تأثیرگذاری بیشتر بر ذهن مشتری هستند.
مثلا شاید خودتان هم با مراجعه به این سایتها متوجه شده باشید، که دکمه “افزودن به سبد ” با رنگ غلیظتری نسبت به دفعه قبل نمایش داده میشود یا آی “تماس با ما” تغییر رنگ داده شده است. حتی ممکن است ببینید رنگ تمامی بخشهای یک صفحه محصول نسبت به بازدید دفعه قبلتان تغییر کرده است. تمامی این تغییرات برای ایجاد هماهنگی بیشتر با روانشناسی رنگها و جهت رسیدن به UI (تجربه کاربری) و نرخ تبدیل بیشتر در سایت است.
نکات روانشناسی رنگ ها در طراحی سایت
بهطور کلی برای بهره بردن از تأثیر مثبت روانشناسی رنگها، باید آنها را در:
• در جای درست
• در زمان درست
• برای مخاطبان درست
• و با هدفی درست
استفاده کنید.
قبل از استفاده از هر رنگ در طراحی سایتتان، مخصوصا سایت گاهی باید 2 نکته زیر را بدانید و طبق آن تصمیم گیری کنید.
1. استفاده از رنگها بر اساس مخاطب هدفتان
اولین نکتهای که قبل از شروع طراحی سایت و انتخاب رنگ باید به آن توجه کنید، مخاطب عمده سایت است! اینکه از چه رنگ هایی در سایت استفاده کنید، بر اساس مخاطبان و ویژگیهای آنها انتخاب میشود. مثلا اگر قصد راهاندازی یک گاه اینترنتی برای کودکان را دارید، انتخاب رنگ های تیره و غمگین، حتی در بهترین حالت و ترکیب هم کار اشتباهی است. در واقع برای انتخاب رنگ؛ به سن، رفتار، شخصیت، علایق و مخصوصا جنسیت مخاطبان توجه کنید.
جالب اینجاست که انتخاب رنگ بر اساس جنسیت مخاطب هدفتان متفاوت است. در ادامه قصد داریم بیشتر دربارۀ آن صحبت کنیم. البته قبل از آن، بد نیست نگاهی به اینفوگرافی زیر (در سایت convert) بیندازید:
روانشناسی رنگ ها در طراحی سایت برای خانمها
اگر مخاطب محصولات، خدمات و حتی مقالات سایت شما، خانمها هستند، باید روانشناسی رنگ ها را با دقت زیادی به کار ببرید و مطمئن شوید که رنگ های انتخابی، همانهایی هستند که آنها را به اهداف شما نزدیک میکنند.
در یکی از نظرسنجیهای اخیر (با توجه به مقاله نیل پتل)، از خانمها در مورد علاقهشان به رنگ های مختلف، معلوم شد که:
• 34 درصد از خانمها به رنگ آبی
• 23 درصد آنها بنفش
• و 14 درصد به رنگ سبز راعلاقه داشتند!
در ادامه این نظرسنجی مشخص شد که:
• رنگ نارنجی با 33 درصد
• رنگ قهوهای با 33 درصد
• و رنگ خاکستری با 17 درصد
غیر جذاب ترین رنگ ها برای خانمها هستند. در نهایت، طبق نتایج این تحقیق معروف و همینطور تجربههای دیگر، پیشنهاد میکنیم برای طراحی سایتهایی با مخاطبانِ هدف خانم، تا جایی که امکان دارد از رنگ های نارنجی، قهوهای و خاکستری استفاده نکنید. جالب این است که بر خلاف تصور، رنگ صورتی در لیست رنگهای مورد علاقه اکثریت خانمها دیده نمیشود؛ در حالیکه بعضی از سایتهای داخلی در زمینه آرایشی بهداشتی عمدتا به رنگ صورتی هستند.
در مقابل در بعضی از سایتها، رنگها بهدرستی استفاده شده است.
اگر قصد دارید سایتی طراحی کنید که مشتریان آن را بیشتر آقایان تشکیل میدهند، مثل سایتهای ابزارآلات و صنعتی بهتر است از رنگ های مورد علاقه آنها استفاده کنید. طبق همان نظرسنجی که در بالا به نتایجاش برای خانمها اشاره کردیم:
آقایان به رنگ های:
• آبی
• سبز
• و سیاه
علاقه مندند. همینطور آنها علاقه کمی به رنگ های:
• بنفش
• نارنجی
• و حتی قهوه ای
دارند. در نهایت برای اینکه یک بار دیگر رنگ های مورد علاقه آقایان و خانمها و همینطور رنگ های غیر جذاب برای آنها را مرور کنیم، بهتر است نگاهی به این تصویر بیندازید:
2. انتخاب رنگ با توجه به محصول یا خدمتتان
حتی اگر مخاطب هدفمان هم کاملا مشخص باشد، باز نمیتوانیم بگوییم، استفاده از چه رنگی بهتر است. چون به همان اندازه، نوع محصولتان هم، تعیین کننده رنگ سایتتان است. مثلا اینکه خیلی فرق میکند، سایت محصولات آرایشی/بهداشتی داشته باشید، قطعات صنعتی ارائه دهید یا اینکه محصولات غذایی بید.
شاید برای قطعات صنعتی رنگ آبی گزینه مناسبی باشد و برای محصولات غذایی، رنگ سبز تاثیر بهتری داشته باشد. یا اینکه اگر محصولی لاکچری دارید، رنگ مشکی و طلایی، ماهیت محصول شما را بهخوبی انتقال میدهد.
هارمونی رنگ ها در طراحی سایت
تا اینجا، دید خوبی نسبت به روانشناسی رنگ ها در طراحی سایت، بهدست آوردهاید. در ادامه قصد داریم به صورت تخصصی به بررسی بعضی از رنگها در طراحی سایت بپردازم:
روانشناسی رنگ سفید!
در بیشتر مقالاتی که در مورد روانشناسی رنگ در طراحی سایت نوشته شده، خبری از اشاره به رنگ سفید نیست. اما سفید رنگی است که به هیچ عنوان نمیشود از اهمیت بالای آن در افزایش زیبایی، آنهم در فضای وب غافل شد. باید بدانید که استفاده گسترده از رنگ سفید، یکی از ویژگیهای طراحی قدرتمند است.
به عنوان نمونه استفاده از این رنگ، بهتر است نگاهی به بزرگترین و مهمترین سایت جهان، گوگل داشته باشیم. از صفحه جستجو تا تمامی صفحات ابزارهای گوگل، از رنگ سفید به خوبی استفاده شده. طراحان سایت آیجیتالی هم سعی کردهاند با به وجود آوردن فضای سفید کافی، زیبایی سایت را در کنار رنگ های شاد دیگر حفظ کنند.
روانشناسی رنگ آبی
در بخش بالا دیدید که رنگ آبی، هم از رنگ های مورد علاقه خانمها بود و هم آقایان. این محبوبیت، دست ما را برای استفاده از آن در طراحی سایتهای مختلف باز میگذارد. آبی، رنگ اعتماد، نظم، آرامش و وفاداری است.
یک نمونۀ معروف آن شبکه اجتماعی فیسبوک است؛ که به عنوان ارزشهای اصلی خود، به اعتماد و شفافیت اشاره میکند. به نظر شما انتخاب این رنگ و این ارزشها در کنار یکدیگر، اتفاقی است؟
شرکت بزرگ دیگری که برای رنگ سازمانی سایت خود، از آبی استفاده کرده، شرکت PAYPAL (درگاه پرداخت) است. بازهم به نظرتان وجود رنگ آبی در سایت شرکتی که نیاز به اعتماد شدید مردم دارد، اتفاقی است؟
یک نکته: به دلیل اینکه رنگ آبی در ذهن بسیاری از انسانها مرتبط به “مواد سمی” ثبت شده، برخی از منابع معروف توصیه میکنند، که برای مواد غذایی و خوراکی از این رنگ استفاده نکنید. حتی بعضی از رژیمهای غذایی برای ایجاد حس بی میلی به خوراکیها، از رنگ آبی استفاده میکنند!
روانشناسی رنگ زرد
چراغ سر چهار راه، تابلوهای راهنمایی و رانندگی، نوارهای پلاستیکی هشدار دهنده و… تمامی چیزهایی هستند که ما را یاد اخطار و هشدار میاندازند. اما جالب است که، استفاده بهجا از رنگ زرد در صفحات سایت، چنین حسی را به مخاطب القا نمیکند.
اتفاقا برعکس معناهایی که در ذهن ما برای این رنگ ثبت شده، استفاده از آن در طراحی سایت جلوۀ زیبایی به سایت میدهد. پیامی که این رنگ میدهد معمولا صمیمت و جذابیت است. بهعلاوه اینکه معمولا تجربههایی که با این رنگ داشتهایم در خاطرمان میماند. به عنوان یک نمونه، میتوانید سایت ایرانی “ایرانسل” و سایت معروف “مک دونالد” را مشاهده کنید.
یک نکته: جرمی اسمیت، در قسمتی از مقاله خود در مورد روانشناسی رنگ ها در طراحی سایت میگوید: «رنگ زرد میتواند باعث فعال شدن اضطراب در ذهن شود.» در نهایت هم پیشنهاد میکند که به جای استفاده از آن به عنوان یک رنگ سازمانی، قسمتهایی از سایت خود مثل دکمه تماس با ما (برای ایجاد حالت اضطراب و برقراری تماس) را با رنگ زرد نشان دهید.
رنگ سبز در طراحی سایت
رنگ سبز نماد طبیعت است. نتایج بعضی از تحقیقات در مورد رنگ ها نشان میدهد که رنگ سبز حتی میتواند باعث افزایش خلاقیت شود.
انتخاب رنگ سبز، برای سایتهایی پیشنهاد میشود که خدمات و محصولات آنها با محیط زیست و دیگر موارد مرتبط، رابطه داشته باشد: مثلا سایت محصولات گیاهی اورگانیک.
یک نکته: به پیشنهاد طراحان سایت، رنگ سبز یک گزینه مناسب برای دکمههای اقدام به عمل (call to action) است. همین موضوع باعث شده که بیشتر دکمههای “افزودن به سبد ” را با رنگ سبز در گاههای بزرگ ببینیم.
روانشناسی رنگ نارنجی
رنگ نارنجی، احساس عجله و اضطراب را به مخاطب القاء کند. بههمین دلیل استفاده از رنگ نارنجی برای دکمه “پیشنهاد ویژه” یا مثلا آخرین مهلت ، پیشنهاد خوبی است.
بعضی از روانشناسان میگویند، که این رنگِ پرتقالی میتواند به افزایش تحرک بدنی، اعتماد به نفس و رقابت کمک کند. به همین دلیل، بیشتر سایتهای بزرگ ورزشیِ خارجی در سایتشان از رنگ نارنجی استفاده میکنند.
روانشناسی رنگ قرمز
رنگ قرمز معمولا پیام اهمیت و هشدار برای خطر را انتقال میدهد. از این رنگ در بخشهایی از سایت استفاده کنید که میخواهید کاربر توجه خاصی به آن داشته باشد. اگر سایت محصولات غذایی یا رستوران دارید، استفاده از رنگ قرمز در طراحی سایت، گزینۀ خوبی است؛ چون رنگ قرمز باعث سرعت در غذا خوردن میشود.
روانشناسی رنگ مشکی در طراحی سایت
بر خلاف اینکه بیشتر افراد تصور میکنند رنگ سیاه باعث افسردگی و نگرانی میشود، این رنگ میتواند در طراحی سایت باعث به وجود آوردن حس تفاوت و خاص بودن، تجملات و زرق و برق شود. استفاده از رنگ مشکی بیشتر برای سایتهایی توصیه میشود که بخواهند محصولات لاکچری و گرانقیمتی را بند.
دو نمونه از معروفترین برندهای محبوبی که محصولات گرانقیمتی دارند از رنگ مشکی در سایتشان استفاده کردهاند، کمپانی”لامبورگینی” و “لوئیز ویتون” است.
خب حالا میدانید، هر رنگ چه پیامی را منتقل میکند. اما این را یادتان باشد که قرار نیست در طراحی سایتتان تنها از یک رنگ استفاده کنید؛ بلکه باید بتوانید:
ترکیب مناسبی از رنگها ایجاد کنید
و از رنگ در جای مناسبی از سایت استفاده کنید.
ابزارهای ترکیب رنگ در طراحی سایت
خوشبختانه، در کنار اطلاعاتی که خودتان دربارۀ استفاده از رنگها دارید، ابزارهایی مخصوص این کار هم وجود دارد. ازجمله سایت Materialpallete است که با انتخاب دو رنگی که مدنظرتان است، بقیه رنگهای و مناسب آن را در اختیارتان قرار میدهد.
همچنین سایت sessions.edu ابزاری است که در حرفهایترین شکل ممکن، به شما میگوید که کدام رنگ را با کدام رنگ ها ترکیب کنید، تا چرخه رنگی را بهم نزنید و زیبایی سایت را از بین نبرید.
سخن پایانی
با همۀ اطلاعاتی که الان دربارۀ رنگها و تاثیرات آن روی مخاطب میدانید، قبل از تصمیمگیری، به این 3 مورد توجه کنید:
• رنگی که انتخاب میکنید، با برند و هویت آن هماهنگ باشد.
• رنگی که انتخاب میکنید، میخواهید چه چیزی را انعکاس دهد؟
• نتیجه رنگهایی که انتخاب کردهاید را روی سایت تست کنید.
با همۀ این اطلاعاتی که الان بهدست آوردهاید، تا حدی میتوانید، رنگهای مناسبی را برای سایتتان انتخاب کنید. اگر هم هنوز ایدهای ندارید، طراحی سایت خود را به تیم آیجیتالی بسپارید. آیجیتالی با بیش از 80 نمونه طراحی سایت وردپرسی انجام داده که روی ترکیب رنگ آنها فکر شده است. حتی اگر از آنها هم خوشتان نیاید، باز امکان تغییر رنگ آن وجود دارد.
منبع:
https://aigitali.com/psychology-colors-web-design/
روانشناسی رنگ چیست؟
شاخه ای که هدف آن نشان دادن تاثیر رنگ ها در تصمیم گیری های روزانه است.
رنگها میتوانند بر احساس مشتری در هنگام نگاه کردن به هویت بصری یک برند تأثیرگذار باشد و باعث شود در بین گروه بزرگی از برندها به یادماندنی باشد.
چه طراح باشید و چه صاحب یک کسبوکار، دانستن معانی رنگ و نمادها مفید است تا بتوانید بهتر تصمیم بگیرید. اگر رنگی را به معنای “آرامش” برای لوگوی تجاری یک کسبوکار با موضوع ورزشهای سخت و شدید انتخاب کنید، ممکن است پیام اشتباهی را به مخاطب خودالقا کنید.
چگونه از روانشناسی رنگ ها در تبلیغات و بازاریابی استفاده کنیم؟
مغز ما از رنگها برای شناسایی ویژگیهای محصولات و برندهای تولید کننده محصولات استفاده میکند. به همین دلیل است که رنگ زرد فسفری برای کامپیوتر مناسب ولی برای کاپکیک تهوعآور است. به طور خلاصه میتوان گفت که این تصورات ذهنی همان روانشناسی رنگها در کار است. در اینجا راهنمایی کاملی راجع به نحوه استفاده از رنگها در تبلیغات و بازاریابی ارائه شده است.
ارتباطاتی که مغزهای ما با رنگهای خاصی برقرار میکند راهحل مناسبی برای ایجاد ارتباط میان بازاریابی مواد مختلف و مخاطبان هدف آنهاست. اگر به دقت رنگهای مورد استفاده در تبلیغات صنعت خود را بررسی کنید متوجه خواهید شد که رنگهای یکسانی به طور مکرر ظاهر میشوند. این مشاهده اتفاقی و این رنگها مورد علاقه رقیبان شما نیست! مطابق روانشناسی رنگ این رنگها موجب ارتباط نیازها و انتظارات مخاطبان شما با برند صنعتتان میشود.
انتخاب رنگ ایدهآل برای بازاریابی و تبلیغات تا حدودی بر اساس زیبایی شناسی، آزمودن و علمی است. البته تأثیر این سه مورد بیشتر از آن چیزی است که متوجه شوید. روانشناسی رنگ ها در بازاریابی آنچیزی است که به بررسی آن خواهیم پرداخت تا به شما برای بهتر و موثرتر رساندن پیامتان کمک کنیم.
چرا روانشناسی رنگ مهم است؟
هر رنگی احساسات خاصی را در انسان بر می انگیزد. اگر از رنگ ها با استراتژی و آگاهانه استفاده کنید. می توانید در مخاطبانتان احساس خاصی را نسبت به برند خود برانگیزید.
چرا روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و تبلیغات مهم هستند؟
رنگها به زبانی سخن میگویند که قابل تکرار نیست. به این معنا که به کمک احساسات با ما ارتباط برقرار میکنند و به همین دلیل تأثیر بیشتری در ترغیب دارند.
رنگ محصول ما را متقاعد میکند که جنس فعلی تازهتر از جنس مشابه با رنگ دیگری است. انتخاب رنگ میتواند بر احساس مؤثر بودن دارو (حتی در حد دلخوش کردن و بی اثر بودن) نیز اثر بگذارد. تولیدکنندگان دارو برای تأثیر بیشتر های خوابآور از رنگهای آبی و محرکهای زرد و قرمز استفاده میکنند زیرا این مصرف کنندگان متأثر از تأثیر این رنگها هستند.
با اینکه ممکن است جادو به نظر برسد ولی اطلاعاتی برای حمایت از این مطالب وجود دارد. ۸۵ درصد از مصرف کنندگان رنگ را به عنوان اولین دلیل انتخاب یک محصول برای عنوان کردهاند. علاوه بر این، تا ۹۰ درصد از تصمیمات راجع به محصولات تنها بر اساس رنگ محصولات است. به گفته محققان روانشناسی رنگ، ۴۲ درصد از مصرف کنندهها بر اساس رنگ و طراحی وبسایت، ایده خود را نسبت به آن شکل میدهند و رنگ آنها بیش از هر عامل دیگری بر نظرشان تاثیرگذار است. در ۵۲ درصد مواقع انتخاب رنگ ضعیف و سایر موارد طراحی دارای جذابیت کمتر به کاربران این پیام را میدهد که هرگز برنگردید.
روانشناسی رنگ ها چگونه با اران در ارتباط است؟
اهمیت رنگها در بازاریابی و تبلیغات واضح است اما چالش اصلی مربوط به روانشناسی رنگ هایی است که به شما کمک کند با اران صحبت کنید. ممکن است اصول اولیه روانشناسی رنگ مانند قرمز=شور و شوق و سفید=پاکیزگی را بدانید، اما این آگاهی تنها آغاز راه پیچیدهای است که تأثیر رنگ بر نحوه تفکر و احساس ار نسبت به یک محصول را نشان میدهد.
یک مثال
برای مثال محققان ارتباطاتی بین رنگهای خاصی مانند قرمز، آبی سلطنتی، مشکی و نارنجی را با رفتارها شناسایی کردهاند که به سادگی بر انگیزه اران تأثیر میگذارد. انتخاب رنگ کسانی که به دنبال شکار مشتریان هستند، کله غازی و آبی سیر است. برخی از رنگهای کمرنگ مانند صورتی، آبی آسمانی و سایر رنگهای روشن احساسات زیادی را برمیانگیزد و احساس ارتباط با اران لباسهای سنتی را به فرد منتقل میکند. به همین ترتیب میتوان گفت که مطابق روانشناسی رنگ ، قهوهای انتخاب خوبی برای بستهبندی نیست زیرا این حس را منتقل میکند که به سبزیجات و میوههای پوسیده و ترشیده فکر کنیم.
هر رنگ برای کار خاصی مناسب است
روانشناسی رنگ ها تنها به معنای برانگیختن احساسات نیست. این روانشناسی راجع به استفاده از رنگها برای محصولات و برندها با هدف برآورده کردن انتظارات مصرفکنندههاست. تمام رنگهایی که برای یک محصول خاص یا نوعی از خدمات غیر مناسب هستند مانند لوگوی زرد روشن و نارنجی برای بانک یا قهوهای یا طوسی برای محصولات بهداشتی نه را تصور کنید. این رنگها از نظر ما انتخاب اشتباهی هستند زیرا مطابق انتظاراتمان نیستند.
انتظارات ما از رنگها تا حدی زیادی ریشه بیولوژیکی دارد. قرمز، رنگ محبوبی برای برندهای مواد غذایی است زیرا میوههای قرمز روشن رسیده و آماده خوردن هستند و گوشت تازه برش خورده نیز به این رنگ است. طبیعت به ما آموخته است که معنای برخی از رنگهای خاص چیست و بهترین روش انتخاب رنگ در طراحی، توجه به طبیعت است. افراد تصمیمهای خود را بر اساس آنچه از دیدن رنگها حس میکنند، نهایی میسازند.
تأثیر روانشناسی رنگ ها بر درک ما از دنیا همیشه واضح و حتی همیشه عقلانی نیست. ارتباط ما با رنگها حتی میتواند تأثیر زیادی از پیشزمینهی فرهنگی، پیشینهی فردی و علایق شخصی ما بگیرد. اما میتوانیم بر اساس علم روانشناسی رنگها تعمیم کلی دهیم. این تعمیم را با تحقیق مخاطبان ترکیب کنید تا بینش عمیقتری نسبت به ترجیحات یک مصرفکنندهی خاص به دست آورید.
تأثیر روانشناسی رنگ ها بر بازاریابی و تبلیغات چیست؟
رنگها بر اران تأثیر میگذارند و هر رنگ فهرستی خاصی از ویژگیها را دارد که میتوانید از آن برای انواع بازاریابی مثل بازاریابی محتوا، چیدن استراتژی محتوا و تبلیغ محصولات خود بهره بگیرید. در این بخش روانشناسی رنگ ها را مورد به مورد بررسی میکنیم تا بهترین گزینه با توجه به شرایط خود و اهداف بازاریابی و تبلیغات خود را انتخاب کنید.
آبی
معمولاً آبی به عنوان یک رنگ مردانه شناخته میشود ولی این تمام چیزی نیست که راجع به آبی احساس میشود. برخی دیگر از معنیهای روانشناسی رنگ آبی عبارتند از:
آرامش
آسایش
طراوت
پایداری
مسئولیت پذیری
صلح
استراحت
ناراحتی
آبی رنگ محبوبی برای بانکهاست زیرا حس قدرت و ثبات را منتقل کرده و برای انتظار مشتریان راجع به حفاظت از پولشان ارزش قائل است. استودیوی یوگا از رنگ آبی در تابلوهای خود استفاده میکند تا حس آسایش را به بازدیدکنندگان منتقل کند. یک برند حفاظتی مانند کلاه و عینک ایمنی از آبی برای بیان اعتماد اران به برند برای حفاظت از آنها بهره میگیرد.
سبز
سبز رنگ سردی برای برندهای آرام، بالغ و حرفهای است. در واقع این رنگ به عنوان کاهشدهندهی فشار خون و ضربان قلب شناخته شده است برخی دیگر از معنیهای روانشناسی رنگ سبز عبارتند از:
امور مالی
محیط زیست
سلامت
خوش شانسی
رشد
ثروت
توازن
تعادل
تسکین
بازسازی
سبز به بسیاری از مردم علامت بازیافت را یادآوری میکند که آن را بهترین انتخاب برای برندهایی میکند که قصد دارند خود را دوستدار محیط زیست یا ارگانیک معرفی کنند. این رنگ انتخاب خوبی برای چشمههای آب گرم و مرکزهای درمانی است زیرا بر تسکین و تجدید روحیهی مشتریان تاکید دارد.
بنفش
بنفش، رنگ افسانهای، مرموز و احساسی است. رنگی است که در طبیعت فراوان نیست. برخی دیگر از معنیهای روانشناسی رنگ بنفش عبارتند از:
خانواده سلطنتی
لوکس بودن
فتنه گری
شعبده بازی
رمز و راز
افتخار نظامی
ثروت
خیال پردازی
معنویت
این معانی بر اساس تجارت شما میتوانند تغییر کنند.
یک موسسهی برنامهریزی مالی را در نظر بگیرید که به طور ویژه در ارتباط با آسیب دیدگان جنگی و خانوادههایشان است تا شرایطی اقتصادی آنها را مدیریت کند. بروشور بنفش ثروت و تجمل را همراه با قلب بنفش به ذهن خوانندگان می آورد.
قرمز
قرمز رنگی جذاب، پر جنب و جوش و گرم است که معمولاً معانی زیر را تداعی میکند:
شور و اشتیاق
انرژی زیاد
عشق
گرمی
آتش
جنگ
خشم
خطر
اعتماد به نفس
یک سرویس دوستیابی که قرار با افراد ناشناخته را تنظیم میکند میتواند از رنگ قرمز در صفحهی وبگاه خود استفاده کند تا بر خدمات جذاب، وسوسه انگیز و مختص افراد جسور تاکید کند. مشخص شده است که قرمز سوخت و ساز و فشار خون بینندگان را افزایش میدهد که انتخاب مناسبی برای رستوراندارها به نظر میرسد زیرا اشتهای مشتریان را افزایش میدهد.
نارنجی
نارنجی رنگی صمیمی و شاد است که چند صفت مشترک مانند گرمی و انرژی زیاد با قرمز دارد. سایر معانی که رنگ نارنجی تداعی میکند عبارتند از:
جوانی
توان مالی
سرزندگی
صمیمیت
شوخ طبعی
تغییرات فصلی (خصوصاً تابستان به پاییز)
نارنجی رنگی است که میتوانید برای ترامپولین کودک خود از آن استفاده کنید زیرا آنها را پر جنب و جوش و پرانرژی میکند. این رنگ انتخاب فوقالعادهای برای برندهای زیبایی است نشانگر مفید بودن محصولات برند برای همه افراد است.
زرد
مشتریانی که با زرد در ارتباط هستند احساس خوشبینی و استطاعت مالی دارند. این رنگ مزیت روشن و چشمگیر بودن را دارد. برخی از معانی تداعیگر این رنگ عبارتند از:
انرژی
شادی
خطر
جوانی
بازیگوشی
شادی
گرمی
توجه کنید که این معانی مانند سایر رنگها نیست و حسی مشابه آنها را منتقل نمیکند.
خطراتی مانند آتش و جنگ که با زرد و در ترکیب با قرمز نشان داده شوند از همان ابتدا جنبهی منفی دارند. اما گاهی اوقات این تداعی معنی دقیقاً همان چیزی است که برندهایی مانند ابزارهای قدرت میخواهند تا اعلام کنند که «با احتیاط حمل شود».
صورتی
صورتی رنگ کنایه آمیزی است. نزدیک این رنگ نشوید: نسبت به رنگ آبی که برای پسرهاست، صورتی اختصاصیت بیشتری برای دختران دارد و تنها در موارد خاصی آقایان مجاز به استفاده از آن هستند. این رنگ بیشتر پیوند با جنسیت دارد اما برخی از معانی رنگ صورتی در دنیای تبلیغات و بازاریابی را برای شما شرح خواهیم داد. صورتی میتواند نشانگر موارد زیر باشد:
سرگرمی
دخترانه بودن
شادکامی
شیرینی
ظرافت
عشق
آرامش
صورتی رنگ محبوبی برای شیرینی ی هاست زیرا رنگ شیرین و گرمی مانند تمام شیرینیهایی است که میند. این رنگ مخصوص برندهای نهای مانند ارائه دهندگان حفاظت شخصی است که از صورتی پررنگ در تبلیغات خود استفاده میکنند تا نشان دهند که ن میتوانند قدرتمند باشند و از خود محافظت کنند.
طوسی
طوسی نشانگر حرفهای بودن و فعالیت است. ممکن است احساس خسته کننده بودن را نسبت به طوسی داشته باشید که در بسیاری از موارد اینگونه است. اما طوسی نمیتواند نشانگر خسته کننده بودن باشد. با استراتژی مناسب بازاریابی طوسی میتواند نشان گر معانی زیر باشد:
خنثی
حرفهای بودن
کارآمد بودن
رسمی بودن
شرکت های بزرگ حقوقی
تمامی این موارد عواملی هستند که یک سرویس حقوقی میخواهد بر آنها تاکید کند. طوسی میتواند دوری برند شما از دودویی بودن را نشان دهد. به این معنا که قابل استفاده برای سایتهایی مانند لباسهای کودکانه است که خود را از دریای صورتی و آبی جدا کرده است.
سیاه
سیاه از نظر فنی به معنای نبود رنگ است اما به معنای قدرت نیز هست. در اینجا برخی از تداعی معانی مشکی آورده شده است:
لوکس بودن
عرفان
قدرت
تشریفات
ظرافت
تاریکی
رمز و راز
تمایلات جنسی
کنترل
اسرارآمیز بودن
مشکی تقریباً سرد و مدرن است اما اگر به درستی از آن استفاده نکنید ظاهر زشتی خواهد داشت. این رنگ برای برخی از برندها مانند سمپاشها، شمعها و سایر محصولات خوشبو کننده به شدت نامناسب است. مشکی به معنای قدرت است که انتخاب خوبی برای باشگاههایی است که اعضای خود را به چالش میکشند.
سفید
سفید یک رنگ خالی است. تازه، جدید و نعنایی است که معانی زیر را تداعی میکند:
پاکیزگی
خلوص
خالی بودن
سادگی
جوانی
افتخار
صلح
بیحسی
سردی
سفید رنگ دیری است که معنی «منفی» را میتواند به مثبت تبدیل کند. از آنجا که سفید سردترین رنگ است برف و قطب شمال را برای ما یادآور میشود. سفید رنگ مناسبی برای بستنی یهاست که بر رهایی از گرمای روز تاکید دارد.
قهوهای
قهوهای رنگی است که میتوانید به آن اعتماد کنید. قهوهای پشتیبان شماست و با گذشت سالها نیز همچنان برقرار است. UPS از این رنگ برای بسته بندی استفاده کرده است تا نشان دهد به شما قول میدهد که بسته را به سلامت به مقصد برساند. قهوهای در تبلیغات و بازاریابی به این معناست:
قابل اعتماد بودن
قدیمی بودن
خاکی بودن
مردانه بودن
طبیعی
قابل اعتماد
گرم
قهوهای احساس کثیف بودن دارد که آن را به انتخاب نامناسبی برای هتلها تبدیل میکند. اما برای یک مغازه عرضه کننده وسایل باغبانی یا مارک مالچ چطور؟
معانی رنگها در روانشناسی رنگ با فرهنگ چگونه تغییر میکند؟
هروقت که به دنبال انتخاب یک طرح رنگی هستید پیشینهی فرهنگی مخاطبانتان را در نظر داشته باشید. بسیاری از رنگها ارتباط خاصی با فرهنگها دارند که در سایر فرهنگها معنی متفاوتی دارد. بعضی رنگها حتی ارتباط با مذهب دارند.
برای مثال زرد در ژاپن با شجاعت در ارتباط است اما در بخشهایی از آمریکای جنوبی نشانگر ترسو بودن است. در بسیاری از فرهنگهای آمریکای لاتین رنگی است که نشانگر عزاداری و مرگ است. در چین زرد نشانگر مفاهیم مبتذل است. در آلمان با حسادت به جای سبز، زرد رنگ میشوید. در خاورمیانه سبز امپراطوری و مقدس است (بنفش مختص سلطنت در اروپاست) که معمولاً افراد حاکم آن را میپوشند.
هرجا که به دنبال بازاریابی و تبلیغات محصولات خود بودید راجع به مخاطبان هدف خود تحقیق کنید. رنگی که مطابق با فرهنگ مخاطبان شما نباشد پیش از رسیدن به بازار موجب افول برندتان خواهد شد.
بهترین رنگ برای ایجاد کال تو اکشن
در روانشناسی رنگ ، قرمز بهترین رنگ برای دعوت به عمل است زیرا به معنای انجام کارها در حال است. البته الزاماً اینطور نیست. اگرچه قرمز رنگی فوقالعادهای برای کال تو اکشن است (CTA) و به خوبی توسط بسیاری از شرکتها مورد استفاده قرار گرفته است، اما تنها انتخاب و بهترین انتخاب شما نیست.
در بعضی موارد ار پس از جستجو به این نتیجه رسیده است که محصول شما بهترین انتخاب است، در این مورد سبز رنگ خوبی است که او را دعوت به اقدام کنید و به او به جای انتقال حس «همین حالا بخر» اعلام کنید که «مشاوره خود را رزرو کنید» یا «بیشتر صحبت کنیم».
سایر قوانین سادهی کال تو اکشن عبارتند از:
رنگ دعوت به اقدام شما باید به سادگی قابل تشخیص باشد اما چشمگیر نباشد. باید طراحی سایت را تکمیل کند و به گونهای در تضاد با سایر رنگها باشد که نیازی به جستجوی آن نباشد.
گزینههای دعوت به اقدام باید بزرگ، واضح و ساده باشند و متمایز از پس زمینه سایت انتخاب شوند.
اگر قصد انتقال پیام «همین حالا بخر» را دارید از رنگهای گرم استفاده کنید. روانشناسی رنگ ها نشان میدهد که قرمز و سبز و ترکیبی از نارنجی متمایل به زرد بهترین انتخابها هستند. قرمز بر فوریت تاکید دارد، سبز آرامش بخش و هدایتگر مودبانهی تصمیمهاست، و زرد آتشی احساس گرما و شادی دارد. با این کار به ار حس آنی شادی و رضایت از را منتقل میکنید.
چگونه رنگ استراتژی بازاریابی خود را ارزیابی کنیم؟
روانشناسی رنگ روش خوبی برای طراحی آگاهانهی تبلیغات است اما امتحان کردن انتخاب شما تنها را اطمینان از انتخاب صحیح است.
به این منظور چند بار باید شرایط را امتحان کنید. ترکیب رنگها و استفادهی منفرد از آنها را بیازمایید تا تعیین کنید کدام حالت بیشترین تأثیر را دارد. زمانی که رنگ نهایی خود را انتخاب کردید (رنگی که هیچ ارتباط منفی با تجارت شما نداشته باشد و در تضاد با هویت آن نباشد) باید به «مسابقهی براکت» برود.
مسابقه براکت روش دیگری برای بیان «تست جداگانه» است که یکی از رنگها را نسبت به رنگ دیگر میسنجید تا تأثیر مثبت آن بر مشتری را ببینید. برای پیشگیری از بهم ریختن نتایج یکسان بودن استراتژی در کل فرآیند تست را حتماً در نظر داشته باشید.
پس از آزمایش به راحتی رنگ برگزیده را در سایت استفاده کنید و آن را در سایت پیادهسازی کنید.
رنگها پیام بازاریابی را تقویت میکنند
امیدوارم درک بهتری از روانشناسی رنگ ها داشته باشید تا آنها را برای بازاریابی و تبلیغات استفاده کنید. با تفکر بیشتر راجع به رنگها انتخاب بهتری را برای انتقال مفهوم برند خود به مشتریان خواهید داشت.
انتخاب رنگ از لحاظ استراتژیک فراتر از آن چیزی است که به نظر شما میرسد. در پایان افرادی هستند که میاندیشند سبز زیتونی و فوجیایی رنگی بهشتی است. شاید اینگونه باشد!
روانشناسی رنگ در تبلیغات و برندسازی بسیار مهم است. رنگها اولین تاثیر و مهمترین تاثیر را روی مخاطبان دارند زیرا روی ضمیر ناخودآگاه آنها اثر میگذارند. اگر میخواهید تبلیغات با بازدهی بالاتری داشته باشید یا برند خود را بهتر در ذهن مخاطبان ثبت کنید باید با توجه به کسب و کارتان از بهترین رنگها استفاده کنید.
البته برای هر کمپین باید به مخاطبان خود توجه کنید و بر اساس پرسونا تدوین شده رنگهای مناسب را انتخاب کنید. زیرا ممکن است در هر کمپین بازاریابی مخاطبان شما از لحاظ ویژگیها و … متفاوت باشند.
سوالات متداول درباره روانشناسی رنگ ها
روانشناسی رنگ چیست؟
روانشناسی رنگ یکی از زیر شاخههای علم روانشناسی است. هدف در این شاخه از علم نشان دادن تاثیر رنگها بر زندگی روزمره انسانها و انتخاب آنهاست. زیرا رنگها قدرت زیادی دارند و در بسیاری زمینههای زندگی انسان تاثیر بسیار زیادی میگذارند.
آیا روانشناسی رنگها در زندگی اثر دارد؟
هر رنگ انرژی و فرکانس خاص خود را دارد و تاثیر خاص خود را در بیننده میگذارد. امروزه روانشناسی رنگ در زندگی انسانها از شخصیت شناسی تا برندینگ تاثیر زیادی دارد. رنگها میتوانند در سلامت بدن ما، انرژی و حس روانی ما و حتی انتخابهای ما تاثیرگذار باشند.
چرا روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و تبلیغات مهم هستند؟
رنگها میتوانند باعث شوند محصولی بهتر از محصولی دیگر به نظر آید. برای مثال رنگ باعث میشود محصولی تازهتر، دارویی موثرتر، نوشیدنی خنکتر و … به نظر آید. به همین دلیل برندها برای بیشتر و ماندگار شدن در ذهن مشتری به روانشناسی رنگ در تبلیغات توجه بسیاری دارند.
کدام رنگ آرامش دهنده است؟
آبی، سبز، سفید، زرد و رنگهای ملایم دیگر همگی آرامش دهنده هستند. استفاده از این رنگها در دکوراسیون داخلی بخصوص برای دیوارها مناسب است. اما در تبلیغات و برندسازی قواعد و قوانین استفاده از رنگها متفاوت است.
منبع:
https://aigitali.com/psychology-of-colors-in-branding/
درباره این سایت